بدون عنوان
سلام عزیز مامان وروجک کوچولوی من
حالا که وقت کردم بیام بنویسم زیاد تعجب نکن چون تو خوابی و شیطونی نمی کنی امروز رفتم و عکسهای بچگیمو از زمان تولدم تا بعد در آوردم می خواستم ببینم که تو بیشتر شبیه کی هستی می دونی کپی برابر اصل خودمی با کمی تفاوت چون دهن و دماغ تو از من کوچیکتره و قشنگتره منم اون چال روی چونت و ندارم خیلی هم شبیه دایی سعید هستی البته بچگی دایی باوجود تفاوت در بینی و دهانت ولی چشم و ابرو و حالت صورت همونه صافی موهاتم به بابات رفته چون موهاش خیلی صافه کلی با بابات خندیدیم وقت عکسهای بچگیمو دیدیم خوب بگذریم ،دیروز با خاله لادن حرف زدم می گفت که وقتی لنا رو برای دکتر آوردی تهران باهم بریمو از هیربد و لنا توی آتلیه عکس بگیریم تا بتونیم توی تولد بچه ها روی کیکشون بزنیم یا اینکه کوچیک چاپ کنیم و به مهمونها بدیم واقعا جای مامان بزرگ و بابا بزرگت خالیه بمیرم مامان جون تو محبت اونها رو ندیدی آخه می دونی به نظر من مادر بزرگ و پدر بزرگ مادری یک جور دیگه ای محبت دارن وصد البته که مال تو هم همینجورن مثل خاله فاطی مادربزرگ هیربد کوچولو بیچاره خیلی برای خاله لادن کمک خوبیه اگه اون نبود مطمئنم که خاله لادنم مثل من از دست شما دوتا وروجک کلافه می شد.فردا مامان بزرگت مامان عارفه رو می گم می خواد به خاطر خوب شدن تو آش رشته بپزه و نذری بده دستش درد نکنه دیشبم خونشون افطاری دعوت بودیم انقدر اونجا حرف زدی و شیطونی کردی که خدا می دونه خلاصه همه از دستت مرده بودن از خنده یک صداهایی در می آوردی که خدا می دونه دق دقی بقه بقا آقا دد بده اونوقت به این آرومی نه خونشون و گذاشته بودی روی سرت بمیرم اونقدر که جاهای شلوغ نمی ری یک دفعه ذوق زده میشی و از خودت خارج میشی.