واکسن چهار ماهگی
امروز صبح لنا رو برای زدن واکسن به بهداشت بردیم الهی بمیرم بچم از صبح مرتب شاد بود و می خندید اونجا هم وقتی روی تخت خوابوندیمش مرتب به پرستاره که واکسن و می زد می خندید ولی وقتی سوزن و تو پاش زد یک لحظه جیغ بلندی کشید و زد زیر گریه من که اصلا تحمل نگاه کردن نداشتم برای همین به رامین گفتم که بگیردش اولین بار بود که می دیدم موقع گریه کردن از چشماش اشک می یاد و لی دو دقیقه نکشید که آروم شد بعدم وقتی خونه رسیدم یک ذره بازی کرد و خوابید الانم خوابه خدا کنه که شبم همینطوری بمونه و مثل دفعه قبل تب نکنه موقع واکسن دو ماهگی لنا خیلی اذیت شد و شب و تا صبح تب داشت و ناله می کرد امشب و خدا به خیر بگذرونه.
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی