پرستو کوچولو

عشق مامانی به مهد کودک می ره

1392/2/24 17:36
نویسنده : سارا
262 بازدید
اشتراک گذاری

سلام

الان سه روزه که لنای خوشگلمو به مهد می برم روحیه لنا خیلی بهتره و اونجا خیلی بهش خوش می گذره وقتی هم که می ذارمش و می یام از همون روز اول اصلا دنبالم گریه نکرد و سریع مامانشو به اسباب بازی ها و دوستای جدیدش فروخت خلاصه بعد از کلی گشتن دنبال یک مهد کوک خوب و امن تونستم اینجا رو ببپسندم البته اینم بگم که انقدر به مدیر و مربی ها سفارش کردم که بیچاره ها از دستم کلافه شده بودند لنا هم خدا رو شکر زود باهمه ارتباط برقرارا کرد و مشکلی پیش نیومد البته این مهد هم دارای امکانات کامله و صبحانه و ناهار هم می ده که من فقط برای صبح تا ظهر قبل از ناهار لنا رو می ذارم بمونه و فقط هدفم اینه که عسل مامان یک کمی از تنهایی در بیاد و با بچه ها بتونه ارتباط برقرار کنه دو روز پیش رفتم و کلی و وسیله که معلمش سفارش داده بود براش خریدم یک لیست بلند و بالا بود که اندازه یک یک بچه دانشجو هزینه داشت چه کار کنیم بچه های این دوره و زمونه اند دیگه خرج و مخارجشون با این گرونی ها واقعا سر سام آوره این اولین باریه که لنا رو از خودم دور می کنم از وقتی که دنیا اومده به غیر از دو سه بار که واقعا مجبور شده بودم دیگه او نو از خودم اصلا دور نکرده بودم و روز اول که اونو تو مهد گذاشتم با کلی سلام و صلوات و دل نگرونی از اونجا اومدم بیرون و تا بر دارمش دلم مثل سیر و سرکه می جوشید ولی الان خیلی بهتر شدم کمتر نگران می شم البته اینم بگم حدود ساعت یازده وقتی می رم داروی لنا رو بدم یک ده دقیقه ای هم می مونم و نگاهشون می کنم خیلی بچه ها با مزه اند و حرکاتشون نا خود آگاه آدمو به خنده می یاره .

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

مامان اریو
25 اردیبهشت 92 16:56
عزیزم کار خوبی کردی منم اریو سه سالش بشه حتما می زارمش مهد