شیطنت های لنا

سلام خوشگلکم ببخشید که نمی تونم زود زود بیام به وبلاگت سر بزنم چون خودت که می دونی جنابعالی هم خیلی شیطون تشریف دارین و هم اینکه غذا خوردن در کارتون نیست برای همینم مامان بیچارت مجبوره که صبح تا شب توی خونه راه بره و نخود نخود توی دهن شما غذا بزاره والا پدرم در اومده، شما هم کلا با قاشق و وسایل خورد و خوراک مشکل دارین خیلی دختره بدی شدی خیلی خیلی مامانی رو اذیت می کنی انقدر هم ددری شدی که نگو اگه یک روز بیرون تشریف نبرین تا شب منو بیچاره می کنی عصر به عصر که می شه می ری لباساتو بر می داری و می یای و هی می گی دد ،دد ،وقتی می بینی خبری نیست می گی عمه، یعنی منو ببر خونه عمه وقتی بازم خبری نمی شه می گی سر سر یعنی پارک و سرسره بازم وقتی می بینی نه بابا مامانت با این چیزها نمی برتت می آیی و هی منو بوس می کنی اصولا اینجور وقتها من دیگه تحمل نمی کنم و صد در صد می برمت بیرون ولی اگه بازم نبردمت شما لطف می کنی بادست خالی یا با اسباب بازی مناسب مامان و ده می کنی هی میگی ده،ده ومنو می زنی ای قلدر خانم خلاصه دیگه از دست شما آرامش و آسایش نداریم یا توی کشوی لباس هستی یا پشت بوفه یا توی لباسشوی یا کابینت دیروز رفته بودی پشت بوفه هر کاری کردیم با بابا رامین که تو رو بیرون بیاریم نیومدی بیرون برای همین مجبور شدیم کمد به اون بزرگی رو حرکت بدیم تا شما رو بیرون بیاریم حالا بگذریم همش از دخترم بد گفتم حالا بزار بنویسم که چه چیزهایی یاد گرفتی که بگی

مامان_ بابا_ عمه _ آجیل _آپو (همون هاپو)_جی جی (اسباب بازی)_پوپ (توپ)_ نون نون (نان)با دوبار تکرار_ میو (پیشی)_ آپ(آب)_ آدو(الو) یا همون تلفن _جیک جیک یا (جوجو) _ ماه (ماهی) _ عموم (حموم)تاتاپ (تاپ)_نینی (نی نی ) البته این کلمه شامل نی نی های ده سال یا حتی بزرگتر هم می شه نکه شما خیلی بزرگی_