پرستو کوچولو

بدون عنوان

1390/2/18 20:32
نویسنده : سارا
228 بازدید
اشتراک گذاری

سلام عزیزکم

بلاخره وقت کردم یک سری به وبلاگت زدم تو این چند روز گذشته دو سه بار با دخترم تنهایی رفتیم بیرون البته یکبارو با عمه سمیه رفتیم و خوشگلمو تو کالسکه نشوندیم راستشو بخوای با این خیابونهای پر چاله چوله مثل دو تا پت و مت عمل می کردیم و اصلا نمی تونستیم کالسکه رو خوب برونیم ولی بلاخره موفق شدیمو بعد از کمی گردش رفتیم خونه بابا بزرگ خیلی خوش گذشت مخصوصا که همش از دست خودمون و پت و مت کاریمون خندمون می گرفت، عسلمم که دیگه نگو از اون موقعبه بعد تا شال و روی سرم می بینه فکر می کنه که می خوام ببرمش گردش برای همین ذوق می کنه و دست و پا می زنه، امروز با بابا بزرگ تو آلمان حرف زدمو برای دخترم و هیربد داداش سفارش کرم ضد آفتاب دادم،چون خاله لادن می گفت که هر وقت هیربدو بیرون می بره پوستش می سوزه و نمی تونه به کرمهای ایرانی هم اطمینان کنه.النم که می نویسم لنا توی روروئکه و با صدای بلند می خنده و ذوق می کنه الهی فداش بشم خیلی با مزست،فعلا باید برم تا ببینم کی می تونم دوباره بیام و به وبلاگت سر بزنم.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

مامان ال آی
22 اردیبهشت 90 9:17
سلام سارای عزیز . خانومی کم پیدایی .در خصوص این چاله وچوله گل گفتی .چرا که حرف دل منه.بخاطر همین ما سنگینی دختر نازمون(ما شااله بگو ) رو تحمل می کنیم . بخاطر همین پت ومت بازیا و
احساس میکنم همه نیگامون می کنن .
من فک میکرد م رانندگی من ضعیفه.