بزرگ شدن عسلم
سلام دختر قشنگ مامان
دختر نازم خیلی بزرگ شده وقتی که فکر می کنم توهمون نی نی کوچولوی مامانی که نمی تونستم بغلت کنم و همش می ترسیدم واقعا از کار خدا تعجب می کنم که در عرض چند ماه تو اینقدر بزرگ شدی که مامان و بابا و اطرافیانتو خوب می شناسی و با مامانی با زبون خودت شعر می خونی تازه دو سه روزه که متوجه یک چیزی شدم اونم اینه که وقتی ازت می پرسم که بابا کو بر می گردی و بابا رو هر طور شده پیدا می کنی و می خندی همین کار و وقتی هم که بابا بهت می گه مامان کو انجام می دی الهی مامان قربونت بشه دختر ناز مامان ، دو روزم هست که حریره بادام و شروع کردم و بهت می دم خیلی دوست داری وقتی که خوب می خوری مامانی خیلی خوشحال می شه و دوست داره بیشتر بهت غذا بده تا بخوری و بزرگ شی.امروز یک خبر خوبم شنیدم اونم این بود که هیربد کوچولو مشکلی نداره و آزمایشگاه در مورد آزمایشش اشتباه کرده بود خاله لادن خیلی خوشحال بود منم خوشحال شدم چون نگرانش بودم.از الان بازم غصه واکسن شش ماهگی و دارم خدا کنه مثل واکسن چهار ماهگی زیاد اذیت نشی.