پرستو کوچولو

خونه تکونی 92

1391/12/13 16:38
نویسنده : سارا
358 بازدید
اشتراک گذاری

نزدیک عیده و همه در حال خونه تکونی وخرید عید هستن من هم تا حدودی خونه تکونی کردم و کلا دکور خونه رو عوض کردم برای لنا هم سه دست لباس خریدیم ولی منو رامین هنوز هیچ  خریدی نکردیم یک مقدار به خاطر اینه که جنسها الان بسیار گرون هستند و علت دیگه اینه که هر چی لباس و وسایل بنجور که توی انبار ها بوده الان توی بازار ریختن تا این دم عیدی فروش بره برای همین ترجیح دادم تا خرید لباس و کفش عید و بعد از عید انجام بدم و یا این که اگه قسمت شد و با رامین عید و ترکیه رفتیم اونجا خرید کنم البته اگه دووم بیارم فردا می رم کرج تا لنا رو پیش دکترش ببرم متاسفانه حدود یکی دو ماهی هست که لنا یک حرکات عجیبی از خودش در می یاره و من هم از ترس اینکه نکنه دوباره اینم نوعی تشنج باشه دارم دیوونه می شم البته اینجا پیش یک دکتر مغز و اعصاب بزرگسالان بردم و اون گفت که نوعی تشنج هست و لی وقتی پیش یک دکتر دیگه که فوق تخصص مغز و اعصاب اطفال بود بردم و اون فیلمهایی که از لنا گرفته بودم و دید گفت که نمی تونم بگم مطمئن این تشنج باشه و شک دارم خلاصه ما موندیم اسیر دست این دکتر ها که هر کدوم یک نظری دارن و اصولا اخلاق هم ندارن برای همین تصمیم گرفتم که بیارمش پیش دکتر خودش و از یک دکتر دیگه هم که توی کرج هست به اسم دکتر رونق وقت گرفتم تا ببینم چی می شه ولی استرس و ناراحتی واقعا داره عذابم می ده گرچه سعی میکنم به روی خودم نیارمو وسرمو با کار کردن توی خونه گرم کنم از لنا بگم که هر روز که می گذره حرف زدنش بیشتر پیشرفت می کنه و رشد کلامیش کاملا محسوسه امروز سر رسید رامین و برداشته بود و عکس حافظ اولش بود و به من نشون می داد می گفت مامان سلطان منظورش عکس سلطان تو سریال حریم سلطان بود چون لباس حافظ شبیه لباس سلطان بود بچه ام فکر کرده بود که سلطانه عصری هم موبایل منو برداشته بود و داشت با عمه اش حرف می زد خیلی با مزه میگفت الو سلام موژان چطوری خوبی سمایا منظورش سمیه بود کجاست بعد خودش میگفت ترچیه یعنی ترکیه حالا اگه الان گوشی رو بدم دستش تا حرف بزنه عمرا اینجوری حرف بزنه ها خلاصه اینم از حال و احوال لنا جوجوابرو 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

اس ام اس های عاشقانه
13 اسفند 91 17:15
هر روز با جدیدترین جملات و اس ام اس های عاشقانه ، پذیرای حضور گرم شما هستیم ...