پرستو کوچولو

دندون های خوشگلم سیاه شده

1391/8/2 14:14
نویسنده : سارا
249 بازدید
اشتراک گذاری

سلام شیطونکم

الان که دارم می نویسم شما مثل مار داری دور من می پیچی و سر به سرم می گذاری از دست تو شیطون دیگه نمی دونم چیکار کنم یک لحظه آروم و قرار نداری من از صبح که بیدار می شم غیر از ساعتی که تو خواب هستی اصلا نمی بینم که حتی 5 دقیقه هم بشینی یک گوشه امروز دو بار هم سرت خورد به دسته مبل و ورم کرده البته بار دوم خیلی هم گریه کردی و منو ترسوندی دیروز بردمت پیش دندان پزشک چون دو سه روزه که احساس می کنم دندون هات دارن سیاه می شن کلینیک دندون پزشکی خیلی خوشگل و مدرن بود والبته مخصوص کوچولو ها بودصندلی بیمار هم تمساح بود تا رفتیم تو حسابی ذوق کردی و گفتی مامان تاتا فکر کردی اونجا پارکه وهی می گفتی تاتا و سرسر خلاصه خانم دکتر مهربون اونجا با هزار بازی دندونات و دید و گفت به خاطر قطره آهن دندون هات تغییر رنگ دادن وباید خیلی مواظب باشیم والا می ریزن البته من نمی دونم چرا این طور شده چون من تو دادن قطره به تو خیلی مواظب بودم و فقط هم از قطره خارجی استفاده می کردم تازه بعدشم هم بهت آب می دادم هم دندونات و پاک می کردم خلاصه خیلی بابت این موضوع ناراحتم خدا کنه که تا در اومدن دندونهای اصلی اینا دووم بیارن و نریزن یک خبر خوب هم بدم که امروز بسته بابا بزرگ ومامانی هم رسید کادوی تولد شما وهمینطور چند دست لباس پاییزه و بارونی و جوراب شلواری ویک عروسک هم داخلش بود. و البته کلی لباس و وسیله هم برای من و بابات و اما کادوی مخصوص تولد شما از طرف پدر بزرگ یک دستبند آویز دار بود.که روز تولدت تقدیم شما می شه.قرار بود که الن با بابایی بریم و کیک تولدت و سفارش بدیم ولی بابا جونت طبق معمول سرش شلوغ بود و نیومد وگفت که فردا می ریم ببینیم دیگه دروغگوکه راست می گه یا نه

اینم عکس لباسهای دخترم که دو تا بارونی کوتاه کرم ویاسی با شلوارش سته یک عدد کاپشن و  ویک شلوار زمستانی دستشون درد نکنه که چند وقت یکبار ما رو شرمنده می کنن.

.هدیه های بابا بزرگ ومامان بزرگ

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)