پرستو کوچولو

بدون عنوان

1391/5/3 18:05
نویسنده : سارا
173 بازدید
اشتراک گذاری

سلام خوشگل مامان

شیطون خانومم خیلی شیرین شده و روز به روز هم کلمات بیشتری رو می گه وبیشتر من و بابا شو سوپرایز می کنه منم چند وقت پیش رفتم و براش بن بن بن گرفتم البته اول مقدماتی و گرفتم ولی دیدم تمام کلمات اون رو لنا بلده بعد از اون رفتم و شماره 1 رو گرفتم تقریبا 40 تا از اون هم بلد بود بعضی از کلمات رو حتی من فکر هم نمی کردم که بتونه بگه خلاصه به خاله لادن هم گفتم و اون هم برای هیربد داداش مقدماتی رو گرفت ومی گفت هیربد هم بیشتر اونها رو بلده این بدی ما مامان هاست که کوچولو هامون و دست کم می گیریم لنا الان بعضی اسم ها رو هم کامل می گه مثلا اسم پسر عمه اش امیر و عمه اش مژگان و یا داریوش  و خاله اش سرور و همچنین اسم خودش رو بگذریم دیگه احساس می کنم که  دارم پیر می شم و واقعا آثار بالا رفتن سن رو در صورتم می بینم دیروز عکسهای 3 سال پیش خودمو نگاه می کردم خیلی عوض شدم و فرق کردم راستش یک کمی افسرده شدم واقعا بزرگ کردن بچه کار خیلی سختیه و مسوولیت بزرگیه که بیشترین فشار رو هم روی مادر می گذاره مخصوصا وقتی که مامانی مثل من تنها و بدون کمک خانواده بخواد بچه بزرگ کنه بعضی وقتها لنا واقعا دیوونم می کنه و منم تحمل نمی کنم و دعواش می کنم حیوونی بغض می کنه و می یاد منو می بوسه اون موقع بیشتر از اینکه دعواش کردم ناراحت می شم چیکار کنم خیلی شیطونی می کنه دست خودم نیست. خیلی هم بهم وابسته شده نصفه شبها که از خواب بلند می شه می یاد و منو محکم بغل می گیره تا خوابش ببره یک وقت هم می بینم که یکی داره بوسم می کنه چشمام و باز نمی کنم تا نفهمه بیدار شدم چون اون موقع باید بلند بشم و با خانوم بازی کنم ولی وقتی میبینه خوابم اون هم می خوابه اینم بگم که همیشه هم این طور نیست اکثر وقتها لنا کله سحر بیداره منم بی خواب می کنه انگار که برای شیطنت خدای نکرده ممکنه وقت کم بیاره مثلا امروز 4 صبح بیدار شده ومن هم مجبور شدم با خانوم بلند شم خلاصه اینم از ماجراهای من و لنا فعلا خداحافظ تا بعد.  

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

بابای ملیسا
3 مرداد 91 19:57
با سلام . طاعات و عباداتتون قبول باشه . وبلاگ ملیسا خانم با موضوع یازده ماهگیش و عکسهای جدیدش به روز شد . خیلی خوشحال می شیم اگر سری به ما بزنید . راستی ما رو از نظرهای قشنگ خودتون محروم نکنید