پرستو کوچولو

مامانی شرمنده می شود

1392/3/15 19:05
نویسنده : سارا
291 بازدید
اشتراک گذاری

مامانی امروز داشتم وبلاگ مامانی رو که در حسرت نی نیه رو می خوندم که اسمش خدا جون نینی می خوامه خیلی ناراحت شدم یک ذره هم یاد خودم افتادم که دوسال تو حسرت تو بودم و هر راهی رو امتحان کردم ولی نمی شد که نمی شد تا اینکه خدای مهربون یک دفعه دقیقا تو زمانی که انتظارشو نداشتیم تو رو به ما داد مثل یک معجزه آره عزیزم تو یک معجزه ای راستشو بخوای یک ذره از خودم خجالت کشیدم چون بعضی وقتها که تو حسابی کلافم می کنی عصبانی می شم و سرت داد می زنم ویادم رفته که چقدر به خاطر داشتن تو حسرت کشیدم و غصه خوردم منو ببخش عشقم دست خودم نیست بعضی وقتها دیگه اعصابم از دست شیطونی هات جواب نمی ده خدا جون تو هم منو ببخش و نگو که لایق هدیه ات نبودم نه اینطور نیست فقط یک ذره خسته ام هر چی باشه منم یک آدمم و بار مسوولیت مادر بودن برام اونهم با تنهایی خیلی سنگینه یک مادر یک اعصاب فولادین ویک آرامش فوق بشر می خواد تا عصبانی نشه ویک وقت خدایی نکرده دست روی عزیزش دراز نکنه که البته بعد از اون هم عذاب وجدان و پشیمونی و سوء استفاده فرزند شروع می شه.کلافهتازگی ها هم هروقت که دعواش می کنم بعدش میادو سر و صورت منو حسابی بوس بارون می کنه انقدر که دیگه خسته می شمو می گم لنا جان بسه مامان جان ممنون، خر شدم مطمئن باش گوشام دراز شد.ابله

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)