پرستو کوچولو

بدون عنوان

1392/10/13 13:06
نویسنده : سارا
836 بازدید
اشتراک گذاری

سلام

دختر خوشگلم این چند وقت حسابی منو مشغول خودش کرده حدود یک ماهیه که دارم باهاش هر روز کار می کنم که شاید لکنتش از بین بره البته خیلی بهتر شده و توی خونه با من و باباش تقریبا روزهای بی لکنتی رو می گذرونه و البته خیلی هم شیرین زبونی می کنه و با کلمات درشت خودش ما رو سوپرایز می کنه اما از اونجایی که خیلی تو یکماه گذشته نازش و کشیدیم و بخاطر رفع لکنت همه جوره به سازش رقصیدیم یک ذره هم لوس شده.ولی باز هم وقتی جایی می ریم مخصوصا وقتی خونه بابابزرگ لنا می ریم و آنیا دختر عمه لنا هم اونجاست که لنا خیلی روی اون حساس شده و اصلا دوستش نداره لکنت لنا بیشتر و شدید تر می شه و من و رامین دوباره نا امید از خوب شدنش می شیم .

هر روز هم لنا و من با هم یک کاردستی درست می کنیم و  با رنگ انگشتی و پاستل و مداد رنگی با هم نقاشی می کنیم و لنا خیلی علاقه داره و لنا هم پریروز اولین نقاشی قابل تشخیصشو کشید که سه تا به قول خودش دختر بود.خیلی علاقه شدیدی به کیک بریدن و شمع فوت کردن پیدا کرده و هر روز عصر یک دور تولد بازی کامل داریم و باید یک کیک الکی که شامل بالش مبل یا اسباب بازی های لنا می شه رو با چاقوی مخصوص کیک ببریم بعد دست بزنیم و بگیم مبارکه و بعد لنا خانم که خودش می گه من عروسم می یاد و دامن می پوشه ویک چیزی هم از پشت سرش آویزون می کنه و می گه من عروسم بیا با هام برقص و من مجبور به رقصیدن می شم.دیروز بهش می گم لنا تو پرنسس منی میگه نه من ننام من مامان سانیتام تو هم مامان منی.

خلاصه از خبرهای این چند وقت این بود که لنا رو پیش دکتر اشرفی بردیم و متاسفانه دکتر بدون اینکه نوار بگیره یا معاینه دقیقی انجام بده به ما گفت که تا عید هم باید داروهای لنا رو ادامه بدیم و دوباره اردیبهشت برای معاینه دوباره بریم و هنوز منو رامین در عجبیم که چرا دکتر داروهای لنا رو دوباره کم نکرد.

پنج شنبه هم توی یک سفر یک روزه سه تایی با هم رفتیم جلفا گرچه خیلی کوتاه بود ولی بد نبود و یک مقداری خرید کردیم و تجربه خوبی بود.لنا این چند وقت انقدر این ور اونور رفته که عادت به گردش کرده. صبح که از خواب بیدار می شه و چشم باز می کنه می گه مامان منو کجا می بری می گم خونه جایی نمی ریم اون وقته که صداش در می یاد و می گه نه بریم گردش منم یک قول الکی نثارش می کنم فعلا قضیه به پایان می ر سه. 

النا جون

لنا جون

برف پارو می کنیم آی برف پارو می کنیم

لنا

اینم شب یلدای عمه مژگان که خانواده آقا داماد  براش آوردن

                                  بقیه عکسها در ادامه مطلبمنتظر

لنا

شب یلدا امسال لنا و انیا در حال بریدن هندونه

لنا

اولین نقاشی معنی دار لنا که به قول خودش 3 تا دخر (دختر)

لنا

اینم تولد آنیا دخر عمه لنا 5 دیماه بود

لنا

حامی ولنا تو پارک

لنا

لنا بعد از خسته شدن از رقص شبانه

لنا

لنا و میلاد در حال بازی

لنا

لنا

لنا

لنا

 

 

پسندها (2)

نظرات (0)