پرستو کوچولو

آزادی ماهی عید

1392/5/1 10:30
نویسنده : سارا
1,201 بازدید
اشتراک گذاری

دو سه روزیه که حسابی حس کد بانو گریم گل کرده شدیدا در تکاپو هستم اینو نمی دونم که این اثرات ماه رمضان و 17 ساعت گرسنگی و تشنگیه یا اینکه جو گرفته و ما رو با سلیقه کرده خلاصه امروز از صبح درحال سرخ کردن بادمجان برای گذاشتن توی فریزر بودم و دیروز و پریروز هم در حال سرخ کردن پیاز زیاد و درست کردن مواد ماکارانی و لازانیا بازهم برای فریزر بودم نمی دونم با این فشار گرسنگی این همه انرژی از کجا اومده فردا رو هم تصمیم دارم که یک کم ترشی بادمجون درست کنم امروز عصری با لنا و رامین با هم به دریاچه شورابیل رفتیم تا ماهی عید و که عجیب بود غیر از دو تا که مرد این یکی عمر نوح البته ازنوع ماهی قرمزشو داشت و هر چی منتظر شدم تا بمیره و تنگشو بشورم دیدم خبری نشد خلاصه تصمیم گرفتیم امروز بریمو و ماهی بی نوا رو آزاد کنیم و این امر مهم و به لنا خوشگل مامان سپردیم که یاد بگیره چی رو نمی دونم (آهان ازاد کردن ماهی رو )متفکرخلاصه بعد از اونجا لنا بردیم پارک آموزشی که مخصوص رانندگی کودکان و یاد گیری علائم رانندگیه لنا هم حسابی بهش خوش گذشت و تا اومدیم خونه دوباره گفت بابایی فردا هم بریم ماهی آزاد کنیم باباشم بهش میگه دخترم ماکه دیگه ماهی نداریم اونم متفکرانه فکری کرد و گفت بریم مغازه بخریم بعد ببریم دریا بیندازیم البته منظورش از دریا هر نوع جایی که آب زیاد داشته باشه است.

 

لنا و بابا

لنا و بابا در حال آزاد کردن ماهی

لنا

لنا

از بقیه عکسها در ادامه مطلب دیدن فرمایید

لنا عسلیلنا کوچولوماشین سواری

لنایی مامانی

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)