پرستو کوچولو

ردی ویزای آلمان

عزیز دلم سلام امروز که برات می نویسم چیزی به عید نمونده وهمه در حال خونه تکونی عید هستن منم همینطور البته خیلی دست و دلم به کار نمی ره و حوصله هیچ چیز و ندارم قرار بود که عید و آلمان پیش مامان بزرگ و بابا بزرگت باشیم ولی متاسفانه به من لطف کردن و ویزا ندادن با اینکه همه مدارکم کامل بود و هیچ چیزی کم نبود با زهم ردم کردن  برای همین خیلی حال کار کردن و خونه تکونی و خرید و این چیزها رو ندارم شایدم دلیل دیگه اش هم مریضی تو بود انگار ده سال منو پیر تر کرد چون به اندازه تمام عمرم استرس کشیدم البته خدا رو شکر به خیر گذشت چون بعد ازاینکه بردیمت mri وبماند که چه روز سختی بود هم برای تو وهم منو بابات جواب و به دکترت نشون دادیم و دکتر گفت چ...
23 تير 1392

دومین شب یلدای عزیزم

سلام عزیز مامان دیروز دومین یلدایی بود که دختر خوشگلم دیدی پارسال شب یلدا نزدیک دو ماهت بود وخیلی کوچولو بودی  انشالله که صد تا از این یلداها را ببینی و لذت ببری البته ما دیشب به خاطر مریضی بابات و همینطور چون اکثریت تو خونه بابا بزرگت سرما خورده بودن و ما هم ترسیدیم که شما خدای نکرده بگیری جایی نرفتیم و مهمون خونه خودمون بودیم از هندونه هم خبری نبود چون بابا نمی تونست بخوره فقط یک کم من تنهایی نشستمو آجیل و میوه خوردم باباتم خواب بود وشماهم طبق معمول مشغول شیطنت بودی ولی امروز از صبح خیلی کلافه بودی ومشخص بود که چون چند روزی از خونه بیرون نرفتی حسابی حوصله ات سر رفته برای همین عصری با بابا باهم رفتیم بیرون و برای دختر خوشگلم چند تا ت...
23 تير 1392

دختره مهربونم

سلام  قشنگم دختر مهربونم دوباره آخر هفته ست و من و تو بازهم با هم تنهاییم عسل مامانی همدم تنهایی های مامانش شده حوصلمون خیلی سر رفته ونمی دونیم چیکار کنیم بابات همین الان اس زد که داره حرکت میکنه و انشالله فردا ساعت 8 صبح اینجاست دیشب مامانی و دخترش خونه بابا بزرگ بودن من معده ام خیلی درد می کرد سرمو روی دستم گذاشته بودم که تا دختر عسلم منو دید وسط بازی با بابا بزرگ و پسر عمه اش بازی رو ول کرد اومد مامانی شو سفت گرفت بغلش و هی منو بوس می کرد و می گفت مامان مامان الهی بمیرم بچه ام نگران شده بود تا مطمئن نشد که حالم خوبه نرفت دوباره دنبال بازی الهی مامان فداش بشه دختر مهربونم مامانت اگه تو رو نداشت چیکار می کرد ...
23 تير 1392

دخترم تب کرده

سلام دختر ناز مامان دو روزه که سرمای شدیدی خورده و امروز از صبح مرتب گریه می کرد و بی قرار بود هی می گفت که گوشم درد می کنه البته ناگفته نمونه که چهارشنبه وقتی دیدم سرما خورده بردمش دکتر و دکتر گفت که گلوش چرک کرده خلاصه یک پنی سیلین داد و لنای عزیزم موقع خوردن آمپول حتی آخ هم نگفت و ساکت بود و دکتر آنتی بیو تیک هم داد که هر بار به لنا دادم متاسفانه لنا بالا آورد برای همین امروز وقتی دیدم که گوشش هم شدیدا درد می کنه سریع بردمش دوباره پیش دکتر و دکتر گفت که گوشش چرک کرده و معلومه که درد شدیدی داره این درد رو حتی آدم بزرگ هم نمی تونه تحمل کنه برای این که آنتی بیوتیک هم نمی خوره دکتر سه تا پنی سیلین دیگه رو به لنا داد یکی رو امروز و دو تای دی...
23 تير 1392

تولد کودک

این مطلب و چند وقت پیش تو یکی از وبلاگها خوندم به نظرم عالی بود تصمیم گرفتم برای تو هم بنویسم گل قشنگم   كودكي كه آماده تولد بود نزد خدا رفت و از او پرسيد: مي گويند فردا شما مرا به زمين مي فرستيد، اما من به اين كوچكي و بدون هيچ كمكي چگونه مي توانم براي زندگي به آنجا بروم؟.................... خداوند پاسخ داد:در ميان تعداد بسياري از فرشتگان، من يكي را براي تو در نظر گرفته ام، او از تو نگهداري خواهد كرد.......................... اما كودك هنوز اطمينان نداشت كه مي خواهد برود يا نه: - اما اينجا در بهشت، من هيچ كاري جز خنديدن و آواز خواندن ندارم و اين ها براي شادي من كافي هستند...................
23 تير 1392

عکسهای مهد لنا

برای دیدن باقی عکسها لطفا به ادامه مطلب بروید لنا با الشن کوچولو دوست جدیدش لنا عسلی در حال ماشین سواری تو حیاط مهد کودک لنا و حامی کوچولو در کلاس ...
20 تير 1392

سرما خوردگی لنا طولانی شده

امروز اصلا روز خوبی برای من نبود چون وقتی صبح زود لنا از خواب بیدار شد منو صدا کرد همینکه توی بغلم گرفتمش دیدم عشقم داره تو تب می سوزه انقدر بدنش داغ بود که حس کردم بچم داره آتیش می گیره سریع تب سنج و اوردمو تبشو گرفتم عسلم نزدیک 39 درجه تب داشت یک لحظه حس کردم که دنیا روی سرم خراب شد تمام موهای تنم سیخ شد و دست و پامو حسابی گم کرده بودم حتی نمی تونستم شیاف تب بر و پیدا کنم خلاصه با بدبختی تونستم تب لنا رو پایین بیارمو وبا کلی التماس از منشی دکترش برای ساعت 12 وقت گرفتمو بردمش دکترش وقتی معاینه کرد گفت که این یک سرما خوردگی ویروسی و عفونیه که ریه های لنا رو هم درگیر کرده خلاصه یک پنی سیلین قوی تر از قبلی ها با یک انتی بیوتیک داد و گفت دو هفت...
17 تير 1392